امروز کوفیان آب را بر خیام کاروان وحی بستند ... اصغرا گر ز عطش تشنه و بی تاب شدی روی دستان پدر خوب تو سیراب شدی
خدایا تو خود شاهد باش که کودکان حسین ، فرزند علی و فاطمه ، تشنه اند .
خود شاهد باش که علی اصغر تشنه است ....
ای آسمان ، ای زمین شرمسار باشید اگر آب در شما جریان دارد و لبان ولی خدا خشک است .
الهم اجعل مماتی ممات محمد و آل محمد ...
امشب شب غریبی است ... بوی عجیبی از سمت غرب می آید مثل اینکه از یک دشت است ... فکرمی کنم بوی غربت است که با آب فرات و خاک کربلا آن را به وجود آورده است . بوی تنهایی و غریبی است یا این که بوی عطر گل یاس است . چقدر متفاوتند این دو بو ! ولی هر دو از یک مکان می آیند .. صدای هل من ناصر ینصرنی صدای گریه طفلی شش ماهه صدای راز و نیاز شبانه ... امشب چه شبی است ...
مکن ای صبح طلوع ...
سلام علی قلب الزینب صبور